اخبار فناوری - سرگرمی - دی جی یاتو  - زومیت

اخبار فناوری - سرگرمی - دی جی یاتو - زومیت

فناوری - تکنولوژی - اخبار و - شبکه اجتماعی - امنیت - هک - شبکه خودرو - لوازم خانگی
اخبار فناوری - سرگرمی - دی جی یاتو  - زومیت

اخبار فناوری - سرگرمی - دی جی یاتو - زومیت

فناوری - تکنولوژی - اخبار و - شبکه اجتماعی - امنیت - هک - شبکه خودرو - لوازم خانگی

جوک زد حال

ﺑﺴﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﺑﯿﺎﺩ ﺭﻭ ﻟﺐ ﺭﻓﯿﻘﺎﻡ ...

ﭘﻮﺯﺧﻨﺪ ﺑﺰﻧﻦ ﻭ ﺑﺎ ﭘﺸﺖ ﺩﺳﺖ ﺍﺷﮑﺎﺷﻮﻧﻮ ﭘﺎﮎ کنن ﻮ ﺑﮕﻦ : ﻫﻬﻬﻬﻬﯽ !!! ﮐﯽ ﻓﮑﺮﺷﻮ ﻣﯿﮑﺮﺩ؟؟


:

:

:

ﺍﻭﻥ ﭘﻮﺭﺷﻪ ﺧﺮﻳﺪﻩ ﻭ ﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﭘﺮﺍﻳﺪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﻴﺸﻴﻢ ...

ﭼﯿﻪ ﻓﮏ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﻤﯿﺮﻡ؟؟ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﻤﯿﺮﯼ ﻣﮕﻪ

ﺟﺎﯼ ﺗﻮﺭﻭ ﺗﻨﮓ ﮐﺮﺩﻡ؟

جوک

بابا بزرگم دیشب اومده کنارم نشسته؛

سریع یکی زد پس کلم!

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.


گفت: انقدی که تو چرت و پرت مینویسی تو این شبکه ها، اگه کتابی چیزی مطالعه میکردی الان دانشمند بودی!!!

گفتم: شما ازکجا میدونی؟!

گفت: من مهنازم! همونی که عصر باهاش چت میکردی!!!!!!!!!!

سلطان سلیمان

آهای سلطان سلیمان !

 ای پادشاه عثمانی . . .

سریالت دیگر به پایان رسیده است ...

چند وقتی هست دیگر بازارت داغ نیست
حتی خرم سلطان زیبایت هم نتوانست نام تو را در دنیا مشهور کند . . .

حیف که کسی در این میان نیست که سریال کوروش یکتا پرست را به تصویر بکشد ...

کسی در این میان نیست نجابت الهه مینو را به تصویر بکشد ...
کسی نیست تا خلوتگاه کوروش نه حرمسرای پر زخاتون کوروش را به تصویر بکشد ...

مهم نیست کوروش ...

تکه سنگی به جا مانده از تو امروز اسمت ، خردت ، یکتا پرستی و نجابت ایرانی را در دنیا زنده نگه داشته ...

 
ادامه مطلب ...

اس ام اس های عاشقانه

گفته بودم لب تر کند برایش میمیرم، اما نه تا اون حدکه لبانش رابا لب یگری ترکند...!!!

----------

این روز های سخت از هر انگشتم یک هنر می بارد! شب ها می بافم خیالت را روزها می کشم درد های نبودنت را و غروب ها هم وای غروب ها می رقصم با سازِ دلتنگی هایم...!!!


 

 


ﺳﺨﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﻭ ﺭﺍﻫﯽ: ﺩﻭﺭﺍﻫﯽ ﺑﯿﻦ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺍﺳﺖ،

ﮔﺎﻫﯽ ﮐﺎﻣﻞ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪﯼ،

ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯿﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ،

ﺑﺎﯾﺪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﯼ...!!!

------------

رفیق! پیراهنم را بزن بالا،

کمرم را دیدی؟

نترس چیزی نیست،

این ها فقط جای خنجرند، من نفهمیدم در رفاقت چه شد!

"تو مواظب باش"...!!!

یک داستان عبرت آموز:

یک داستان عبرت آموز:

فردی به دکتر مراجعه کرده بود.در حین معاینه،یک نفر بازرس از راه میرسه و از دکتر میخواد که مدارک نظام پزشکی شو ارائه بده.دکتر بازرس رو به کناری میکشه و پولی دست بازرس میزاره و میگه:من دکتر واقعی نیستم.شما این پول رو بگیر بی خیال شو.بازرس که پولو میگیره از در خارج میشه.مریض یقهءبازرس رو میگیره و اعتراض میکنه.بازرس میگه منم بازرس واقعی نیستم و فقط برای اخاذی اومده بودم ولی توی مریض میتونی از دکتر قلابی شکایت کنی.مریض لبخند تلخی میزنه و میگه:اتفاقا من هم دفترچه ام مال خودم نیست و مال یکی دیگه اس..

حال حکایت ما در جامعه مثل این داستانه.چون هرکدوم مون به نوعی آلوده هستیم،نمیتونیم جلوی فساد رو بگیریم.